دی جیهای باهوش از چه چیزهایی برای بهتر میکس کردن ضربها استفاده میکنند؟
مردم در حرکت کردن به موقع و همگام با ضرب بسیار خوب هستند. زمانی که شما به آهنگ مورد علاقه خود گوش میدهید، احتمالا به طور غریزی سر خود را به عقب و جلو حرکت میدهید یا پایتان را به زمین میکوبید.
و هنگامی که این کار را در یک کلاب انجام میدهید، به دی جی کردن شما فشار میآورد. اگر دی جی بخواهد که رقصیدن مخاطبان خود را حفظ کند باید دو آهنگ را با هم میکس کند تا یک صدای مشترک را بین آهنگها برقرار کند. اگر آنها کارشان در میکس کردن را خوب انجام ندهند، دو خط ضرب هر آهنگ به خوبی در هم ترکیب نمیشوند و به احتمال زیاد نتیجهی این چنین نقص و کمبودی میتواند به خالی شدن سالن رقص منتهی شود.
ما بررسی کردیم که لازم است چطور دو خط ضرب با هم مچ بشوند تا مردم آن را به عنوان یک سلسله ضرب مشترک بشنوند و شروع به حرکت با آنها بکنند. به عبارتی دیگر، چقدر دقت لازم است که یک دی جی یک انتقال یکپارچه بین آهنگها ایجاد کند. ما آزمایشی انجام دادیم و در آن از افرادی خواستیم که با انگشتانشان روی دو مترونومی که همزمان پخش میشوند ضربه بزنند. این فاصله بین دو مترونوم و ثبات آنها (پیش بینی ریتمها) در طول آزمایش متفاوت بود.
مترونومهای با سرعت یکسان باید به طور خیلی نزدیک به هم در لحظه پخش بشوند تا بتوانند با هم خیلی کیپ و هماهنگ باشند و بتوان آنها را یک ضرب مشترک در نظر گرفت. اما اگر ضربهای مترونومهای فردی متناقض بودند و کمتر قابل پیش بینی بودند، با این حال که آن دو مترونوم به عنوان شکل ضربی مشترک (مثلا ۱۰۰ ضرب در دقیقه) در نظر گرفته میشوند، اما اگر زمان پخش آنها یکی نباشد بین ضرب آنها فاصله به وجود خواهد آمد.
از آنجا که یک دی جی به طور معمول آهنگهایی با ضربهایی به شدت تعریف شده و نزدیک به هم را پخش میکند، تحقیقات ما نشان داده است که در واقع آنها لبهی حاشیهی اشتباه خیلی کمی برای ایجاد صدای دو ضرب به عنوان یک ضرب برای پخش کردن برای جمعیت در حال رقص دارند.
مهارت دی جی کردن احتمالا پیچیدهتر از آن است که مردم به آن پی ببرند. بسیاری از آنها ممکن است خیلی معروف باشند و به سبک زندگی سوپر استارها زندگی کنند، اما دی جیهای حرفهای مواردی هستند که ما در این مقاله در موردشان تحقیق کردهایم و مهارتهای دی جیهای حرفهای را مورد بررسی قرار دادیم که آموزشهای غیر رسمی دیده بودند و با آنهایی که آموزشهای نوازندگی رسمی کلاسیک دیده بودند متفاوت بودند. مانند Carl Cox که آموزش غیر رسمی دیده در مقابل Calvin Harris که آموزشهای رسمی را گذرانده است.
نمونههای حاصل از این تحقیق همچنین در مناطق دیگر از جمله حرکت جمعیت استفاده می شود. در استادیوم های فوتبال ، جمعیت غالباً هیجان زده می شوند و با هم شروع به پریدن بالا و پایین می کنند. هنگامی که جمعیت مانند این به صورت یکسان حرکت می کنند، می توانند مشکلاتی را در لرزش ساختمانی ایجاد کنند، بنابراین فهمیدن اینکه چگونه و چه موقع ممکن است یک جمعیت همزمان شروع به حرکت کند ، مفید است. شرایطی که باعث به وجود آمدن این اتفاق میشود به طرز عجیبی شبیه به ضرب آهنگها است. حرکت جمعیت با یکدیگر یک ضرب مشترک را بین آنها توسعه داده است. در این مورد، به جای آنکه بخواهند کاملا با استفاده از صدا خودشان را مچ کنند، مردم بینایی و حس لامسهی خودشان را نیز برای رقصیدن با ضرب با حس شنواییشان ترکیب میکنند و کار میگیرند.
و شما باید تلاش کنید تا چگونگی ترکیب همهی این متناقضها و اطلاعات حسی غیر قابل اعتماد توسط مغز برای ایجاد یک ضرب مشترک برای حرکت دادن جمعیت را درک کنید. اطلاعاتی مانند این میتوانند برای آگاهی در ساخت استادیومها و پلها مورد استفاده قرار بگیرند. این امر باعث میشود هنگامی که جمعیت به هیجان رسیدهاند با حفظ یک طراحی ساختاری بهتر کمتر موجب تردید یا از ریتم خارج شدن آنها بشود.
بنابراین دفعهی بعدی که یک دی جی سوپر استار را برای اینکه از ثروت خودش برای پلی کردن چند آهنگ در میان جمعیت استفاده کرده است، مسخره میکنید به کار آنها اعتبار بدهید و احترام قائل شوید. این نتایج نشان میدهند که ما دائما داوریهای خودمان را بر اساس وقایع موجود در محیط اطرافمان با توجه به آمار و اطلاعات احساسی که از آن وقایع دریافت میکنیم، انجام میدهیم. ایجاد یک ریتم بدون نقص و مچ کردن دو ضرب متفاوت در حال حرکت با یکدیگر یک هنر خوب است.
منبع دی جی سنتر : هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی دارد.
0 دیدگاه